• وبلاگ : کوهستان ديار عالمان
  • يادداشت : اميد بخش ترين آيه
  • نظرات : 1 خصوصي ، 4 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + س 
    ممنونم؛ واقعا ممنونم از لطف شما.

    در مورد عمار هم مي تونيد کمکم کنيد؟
    آيا واقعا جريان غفلت عمار در ماجراي سقيفه حقيقت داره؟
    پاسخ

    با عرض سلام و ادب انجام وظيفه کردم.فقط قبل از بيان مطالبي پيرامون عمار خدمت شما عرض کنم،چون مادربزرگ مادريم به رحمت خدا رفتند،بنده به اجبار فردا عازم محل هستم و طبيعتاً چند روزي نمي توانم به وبلاگم سر بزنم،لذا اگر مطلبي گذاشتيد و پاسخش طول کشيد حمل بر کوتاهي بنده نفرماييد. تعبير غفلت عمار در ماجراي سقيفه تعبير چندان مناسبي نيست،چون قطعاً اين بزرگوار در ماجراي سقيفه هيچ نقشي نداشته است،منتهي بعد از غصب خلافت، امام علي(ع) براي احقاق حق غصب شده اش به در خانه مهاجر و انصار رفته و حقانيت خودش را به آنها يادآور شدند.وقتي عده اي که در منابع تاريخي چهل نفر بودند اعلام حمايت کردند،امام علي(ع) فرمودند فردا با سر تراشيده در فلان مکان حاضر شويد،اما فقط چند نفر با سر تراشيده حاضر شدند. اينکه اين افراد چند نفر و چه کساني بودند اختلافي است،برخي منابع چهار نفر را نام برده اند:امام باقر (ع) : مهاجرين و انصار آمدند پيش علي (ع) بعد از واقعه سقيفه و گفتند دستت را بده تا با تو بيعت كنيم. علي (ع) فرمود: چنان چه راست مي گوئيد فردا صبح با سرهاي تراشيده بيرون آئيد. فردا صبح فقط چهار نفر علي (ع) ، سلمان، مقداد و ابوذر با سرهاي تراشيده خارج شدند.(رجال کشي،ص8). در برخي منابع هم تعداد اين افراد ده نفر ذکر شده است که عمار هم جزء اين عده است.(تاريخ يعقوبي ،ج 2 ص 124 ، بيروت ، دار صادر .1379) .آنچه مسلم است اين است که عمار از شيعيان مخلص بوده است. هنگامي كه علي (ع) در مسجد با ابوبكر سخن مي گفت، ابوذر، مقداد و عمار گفتند: ما را چه امري فرمائي به خدا قسم اگر دستور دهيد مي جنگيم تا كشته شويم. (بحارالانوار، ج 28، ص 301.)پيامبر صلى الله عليه و آله به عمار فرمود: «بشارت باد تو را اى ابواليقظان كه برادر دينى على عليه السلام و از برترين صاحبان ولايت او هستى . تو از كشته شدگان در راه محبت او مى باشى كه گروه گمراه سركش تو را مى كشند و آخرين توشه تو از دنيا قدحى از شير خواهد بود. (سفينه البحار ج 2، ص 76.)