کوهستان دیار عالمان در این وبلاگ قصد دارم ضمن معرفی روستای عالم پرور کوهستان،در حد توان پیرامون موضوعات گوناگون دینی،مطالبی عرض کنم.
|
« خوف عبارت است از تألّم و سوزش دل به سبب امر مکروهى که انتظار وقوع آن در آینده مى رود ... مانند آن که کسى خیانتى نسبت به پادشاه مرتکب و سپس دستگیر شود. ... خوفى که دل او را به درد آورده به اندازه آگاهى او به اسبابى است که منجر به کشته شدن او مى شود. از جمله این اسباب زشتى خیانت او، و این که ... کسى برگرد او نیست که درباره وى شفاعت کند، و از هر وسیله و عمل نیکى که اثر جنایت او را نزد پادشاه محو کند محروم و دستش تهى است. از این رو آگاهى او به ظاهر این اسباب موجب بالا گرفته ترس و شدّت در دل او خواهد ... بنابراین علم به اسباب مکروه سببى است که تألّم و سوزش دل را بر مى انگیزد و این سوزش همان خوف است. »[1] با این معنا روشن می شود که ترس انسان از خدا مثل ترس انسان از پادشاه مذکور در مثال است. که در واقع ترس از ثمره عمل خود انسان است. از همین رو امیرالمومنین (ع) می فرمایند: هیچ یک از شما ترس نداشته باشد مگر از گناه خویش[2] انسانی که در زمان آزادی و اختیار خویش، قانون های هستی را مراعات نکرده و به نقض آنها پرداخته، روزی را در پیش دارد که ثمره تمام این نقض قانون ها را خواهد چشید: «وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ[زلزله/8] و هر کس هموزن ذرّه اى کار بد کرده آن را مى بیند!» و خدای متعال نیز به دلیل رسیدن به نتیجه اعمال، انسان را بیم داده است و فرموده: «یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ ما عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَراً وَ ما عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَها وَ بَیْنَهُ أَمَداً بَعیداً وَ یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ وَ اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ [آل عمران/30] روزى که هر کس، آنچه را از کار نیک انجام داده، حاضر مى بیند و آرزو مى کند میان او، و آنچه از اعمال بد انجام داده، فاصله زمانىِ زیادى باشد. خداوند شما را از (نافرمانى) خودش، بر حذر مى دارد و (در عین حال،) خدا نسبت به همه بندگان، مهربان است.» بنابراین آنجا که خدا، دیگران را بیم می دهد (یُحَذِّرُکُمُ اللَّهُ نَفْسَهُ) در واقع مهر و عطوفت خود (اللَّهُ رَؤُفٌ بِالْعِبادِ) را بیان می دارد. و به انسان گوشزد می کند که این نظام باطنی دارد که در قیامت علنی خواهد شد و هر کسی با اعمال خود محشور خواهد بود. و چون بیم دادن او از مهر و محبت است، اعلام افسوس می کند که چرا بندگان متوجه نمی شوند: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُنَ[یس/30] افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبرى براى هدایت آنان نیامد مگر اینکه او را استهزا مى کردند!» پس ما از خدا نمی ترسیم. بلکه از نتیجه اعمال خود می ترسیم و تعبیر ترس از خدا، در واقع بیان ترس از عدم مراعات سنت های هستی است که مالک آن خدای متعال است. چنین ترسی بسیار ممدوح و پسندیده است، چون ما را به سعادت می رساند: «هیچ چیزى مانند خوف شهوات را ریشه کن نمى کند، چه خوف آتشى است که هوسها را مى سوزاند. ... فضیلت آن به اندازهاى است که شهوتها را سرکوب مىکند، و انسان را از ارتکاب گناه باز مى دارد، و او را به اداى طاعات وادار مى سازد، ... آرى چگونه ممکن است خوف داراى فضیلت نباشد و حال آن که عفّت، ورع، تقوا و مجاهده بر اثر آن حاصل مى شود، و اینها اعمال فاضله و پسندیده اى است که مایه تقرّب انسان به خداوند است»[3] پی نوشتها: [1]. راه روشن، جلد7، ص: 334. [2]. نهج البلاغه، کلمه قصار82. [3]. راه روشن، جلد7، ص: 343. http://www.soalcity.ir/node/712 [ پنج شنبه 94/5/22 ] [ 10:43 صبح ] [ سید زین العابدین رشید کوهستانی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |