منظور از تشیع انگلیسی چیست؟
انگلیسی ها به تفرقه افکنی معروف هستند، و برای هموار کردن مسیر سلطه خود از این ابزار بسیار بهره می بردند. از همین رو برای گروهی که خود را شیعه معرفی نموده و در صدد تفرقه افکنی بین مسلمانان هستند، عبارت تشیع انگلیسی به کار برده شده است.
بنابراین شاخصه اصلی این گروه تفرقه افکنی است. مثلا ایامی که به ابتکار امام خمینی هفته وحدت نامیده شد، مورد مخالفت این گروه است و همان ایام را دهه برائت نامیده اند. یا جشن عمر کشان از نظر این گروه بسیار با اهمیت است و تلاش دارند، حتما به صورت علنی و جلب توجه کننده در این راستا اقدام کنند. مثل آنکه با لباس های غیر متعارف و یکپارچه قرمز، سوار بر الاغ به وسط شهر آمدند تا حتما کارشان انعکاس رسانه ای بیابد.
با این شاخصه به راحتی می توان مصادیق این گروه را یافت. که طیف متنوعی را در بر می گیرد و بعضی از آنها که تندروی بیشتری دارند، در مقاطعی مورد مخالفت برخی دیگر از همین طیف قرار گرفته اند. اما در اصل مسیر تفرقه افکنی کاملا همنوا هستند. حال یکی با اتهامات بسیار زشت نسبت به بزرگان اهل سنت در این مسیر تلاش می کند و در انگلیس فحش هایش را بر روی بالن به معرض دید عموم می گذارد، و دیگری در دهها شبکه ماهواره ای با مرکزیت انگلیس، به ایجاد تنفر در دل اهل سنت نسبت به شیعیان اقدام می کند.
البته شاید گفته شود نیازی به تبار شناسی این جریان با چنین شاخصه هایی نیست و امروز مساله علنی تر از آن شده است که نیاز به بررسی چندانی وجود داشته باشد. چرا که بعضی از افراد این جریان به وساطت انگلیس از زندان آزاد شده اند و پناهندگی این کشور را دریافت کرده اند و به صراحت نیز دریافت کمک مالی از انگلیس را تائید کرده اند حتی وقاحت را تا بدان جا رسانده اند که ملکه انگلیس را از سادات و با لفظ از اهل بیت هم خوانده اند.
اما خوبی توجه به شاخصه ها این است که افراد دیگر این جریان نیز شناسایی می شوند هر چند که تلاش کنند خط و ربط شان با انگلیس را مخفی کنند. البته این شاخصه ها را برای سردسته ها به کار می بریم و افراد معمولی ممکن است صرفا فریب خورده باشند. چرا که با تبلیغات تلاش می کنند مفهوم وحدت، غیر واقعی شناخته شود و عده ای تصور کرده اند، وحدت به معنای دست کشیدن از عقاید اصیل خودمان است. حال آنکه منادیان وحدت همیشه پایبندی به اصول خودمان را مورد تاکید قرار داده اند.
در نقد درون دینی این جریان نیز سخن فراوان است. چرا که با مراجعه به قرآن و سیره معصومین(علیهم السلام) مخالفت این گروه با نص قرآن و نیز سیره معصومین ثابت می شود.
آموزههای اسلامی، چه در قرآن و چه در کلام اهل عصمت (ع) و چه در سیره و رفتار آنان، با هر گونه «سبّ» و دشنام دادنی مخالف است و به شدت از آن نهی مینماید. تا جایی که حضرت رسول اعظم (ص) میفرمایند: «فحاش به بهشت نمیرود». به ویژه در کلام وحی از فحش دادن به مقدسات و الههای کاذب کفار منع شده است و علت اصلی آن چنین بیان شده است که بالتبع آنها نیز متقابلاً به إله و معبود شما فحش خواهند داد، در حالی که او خدای حقیقی است:
«وَ لا تَسُبُّوا الَّذینَ یَدْعُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ فَیَسُبُّوا اللَّهَ عَدْواً بِغَیْرِ عِلْمٍ کَذلِکَ زَیَّنَّا لِکُلِّ أُمَّةٍ عَمَلَهُمْ ثُمَّ إِلى رَبِّهِمْ مَرْجِعُهُمْ فَیُنَبِّئُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ» (الأنعام، 108) : شما مؤمنان به آنان که غیر خدا را مىخوانند دشنام مدهید تا مبادا آنها از روى دشمنى و نادانى خدا را دشنام گویند، ما بدینسان براى هر امتى عملشان را بیاراستیم و عاقبت بازگشت آنان به سوى پروردگارشان است، و او از اعمالى که مىکرده اند خبرشان مىدهد.