از گزارشهای معتبر تاریخی، چنین به دست میآید که سه روز قبل از شهادت امام حسین(ع) (در روز هفتم محرّم) دستوری از عبیداللَّه بن زیاد به عمر بن سعد ابلاغ شد. دستور منع آب از امام حسین(ع) چندین بار از سوی یزید و ابن زیاد تکرار شده است و این تکرار،اهمیت این موضوع را در نزد امویان می رساند،اما بارزترین و روشن ترین دستور در این زمینه نامه مشهور ابن زیاد است که در شب هفتم به دست عمربن سعد رسیدومضمون این نامه چنین است:«میان حسین و اصحابش وآب جلوگیری کن،و نگذار از ان قطره ای بچشند،چنان که با عثمان بن عفان،آن مرد پرهیزکار و پاک چنین کردند».{تاریخ طبری،ج4ص314،اعلام الوری،ج1ص452؛بلاذری، ج 3، ص 180}.
ابن سعد به مجرد دریافت این دستور، «عمرو بن حجاج» را با پانصد سوار، مأمور مراقبت از شریعه فرات به منظور جلوگیری از دسترسی امام(ع) و یارانش به آب کرد.{همان منابع}. در این دو سه روز امام(ع) و یارانش از طرق مختلف سعی در دسترسی به آب داشتند؛ زیرا تحمل تشنگی در آن بیابان سوزان - به ویژه با آن کاروان مشتمل بر زنان و کودکان - بسیار طاقت فرسا بود.
در برخی از گزارشها چنین آمده است: امام حسین(ع) در محدوده اردوگاه خود اقدام به حفر چاههایی کرده بود؛ اما وقتی گزارش آن به ابن زیاد رسید و او دستور شدّت عمل بیشتر و ممانعت از حفر چاه را به ابن سعد ابلاغ کرد: «... فقد بلغنی ان الحسین یشرب الماء هو و اولاده و قد حفروا الآبار و نصبوا الاعلام فانظر اذا ورود علیک کتابی هذا فامنعهم من حفر الآبار ما استطعت و ضیق علیهم و لا تدعهم یشربوا من ماء الفرات قطرة واحدة»..{الفتوح، ج 5، ص 91}
همچنین گزارشی از حمله شبانه حضرت عباس(ع) به همراه سی سوار و بیست پیاده به پرچمداری «نافع بن هلال» به فرات در منابع معتبر نقل شده است. آنان پس از درگیری با گروه عمرو بن حجاج، موفق به پر کردن بیست مشک آب میشوند.{وقعة الطف، ص 152}.
زمان دقیق این گزارش نقل نشده است؛ اما در آن عبارت«ولمّا اشتد علی الحسین و اصحابه العطش» (چون تشنگی بر حسین و یارانش فشار آورد) آمده است.
برخی از گزارشها حکایت از ریختن آب از سوی امام(ع) بر چهره خواهرش زینب(س) در شب عاشورا دارد؛ زیرا وقتی او اَشعار آن حضرت مبنی بر نزدیک بودن شهادتش را شنید، از حال رفته بود.{تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 244؛ وقعة الطف، ص 201؛ لهوف، ص 104}.
این گزارش اجمالاً دلالت بر وجود آب در شب عاشورا میکند؛ علامه مجلسی در بحارالانوار مسأله عدم مضیقه آب را در صبح روز عاشورا - حتی برای آشامیدن - با صراحت بیشتری مطرح میکند. در این گزارش چنین آمده است:
«ثم قال لاصحابه: قوموا فاشربوا من الماء یکن آخر زادکم و توضؤوا و اغتسلوا و اغسلوا ثیابکم لتکون اکفانکم ثم صلّی بهم الفجر : برخیزید و آب بنوشید که آخرین آذوقه شما از دنیا است و وضو بگیرید و غسل کنید و لباسهای خود را با آن بشویید تا کفنهای شما باشد. آنگاه امام(ع) نماز صبح را با آنان به جماعت خواند».{ بحارالانوار، ج 44، ص 317}.
از عبارت «یکن آخر زادکم» و نیز از گزارشهای مربوط به روز عاشورا چنین استفاده میشود که پس از اتمام این ذخیره آبی، دیگر دسترسی به آب میسّر نشد و امام(ع) و یاران و خاندانش در آن گرمای طاقت فرسای کربلا تا هنگام شهادت، علاوه بر مبارزه سنگین با دشمن با تشنگی شدید نیز دست به گریبان بودند.
علامه مجلسی(ره) در ادامه گزارش خود سخن از ریشخند یکی از لشکریان عمر بن سعد به نام تمیم بن حصین خزاری به میان آورده که میگوید:«ای حسین، و ای یاران حسین! آیا به آب فرات نمینگرید که چگونه همانند شکم مار میدرخشد؛ به خداوند سوگند از آن قطرهای نخواهید آشامید تا آنکه مرگ را دریابید!»{بحارالانوار، ج 44، ص 317}.
حرّ نیز در روز عاشورا و در هنگام نصیحت به کوفیان، آنان را به جهت ممانعت از دسترسی امام(ع) و یارانش به آب فرات توبیخ کرده است.{انساب الاشراف، ج 3، ص 189؛ الارشاد، ص 453}.
همچنین گزارش تلاش امام(ع) برای به دست آوردن آب و ممانعت شمر از آن و ریشخند او به آن حضرت و نفرین امام(ع) بر او در برخی از منابع آمده است.{ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، ص 86؛ به نقل از: بحارالانوار، ج 45، ص 51}.
علامه مجلسی(ره) روایتی را نقل میکند که مضمون آن درخواست عباس برای مبارزه و مأمور شدن او از طرف امام(ع) به منظور آوردن آب برای اطفال و کودکان حرم میباشد. همانگونه که مشهور است، عباس(ع) موفق به آورن آب نشد و در راه بازگشت به شهادت رسید.{بحارالانوار، ج 45، ص 41 و 42}.