کوهستان دیار عالمان در این وبلاگ قصد دارم ضمن معرفی روستای عالم پرور کوهستان،در حد توان پیرامون موضوعات گوناگون دینی،مطالبی عرض کنم.
|
بدیهی است برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان میگیرد.
در روایات متعددی میخوانیم : یکی از شرایط استجابت دعا پرهیز از غذای حرام است؛ از جمله، در حدیثی آمده است که شخصی نزد پیامبر صلی ا... علیه و آله آمد و عرض کرد: دوست دارم دعای من مستجاب شود! پیامبر صلی ا... علیه و آله فرمودند: غذای خود را پاک کن و از غذای حرام پرهیز نما! همین معنی از همان بزرگوار با تعبیر دیگری آمده است که میفرماید: کسی که دوست دارد دعایش مستجاب شود، طعام و کسب خود را از حرام پاک کند!
با توجه به این که در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: خداوند دعایی را که از قلب قساوتمند برخیزد مستجاب نمی کند! میتوان نتیجه گرفت که غذای ناپاک و حرام، قلب را تاریک و قساوتمند میکند; و به همین دلیل، دعای حرام خواران مستجاب نمی شود و از اینجا به رابطه نزدیکی که در میان ناپاکی درون و تغذیه حرام وجود دارد، میتوان پی برد. در حدیث معروف امام حسین علیه السلام در روز عاشورا آمده است که بعد از ایراد آن سخنان داغ و پر محتوا و گیرا در برابر لشکر لجوج و قساوتمند کوفه، هنگامی که ملاحظه کرد آنها حاضر به سکوت و گوش دادن به سخنانش نیستند، فرمودند: آری! شما حاضر به شنیدن سخن حق نیستید زیرا شکمهای شما از غذاهای حرام پر شده است، در نتیجه خداوند بر دلهای شما مهر زده است (و هرگز حقایق را درک نمی کنید! - در روایات دیگری آمده است; که رابطهای در میان خوردن غذای حرام و عدم قبول نماز و روزه و عبادات، وجود دارد; از جمله، در حدیثی از پیامبراکرم میخوانیم: هرکسی لقمهای از غذای حرام بخورد تا چهل شب نماز او قبول نمی شود،و تا چهل روز دعای او مستجاب نمی گردد; و هر گوشتی که از حرام بروید، آتش دوزخ برای آن سزاوارتر است; و حتی یک لقمه نیز باعث روییدن گوشت میشود! بدیهی است برای قبولی نماز، شرایط زیادی لازم است، از جمله حضور قلب و پاکی دل، اما غذای حرام پاکی قلب و صفای دل را از انسان میگیرد. - در روایات متعدد دیگری از پیامبراکرم صلی ا... علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام آمده است که: کسی که چهل روز گوشت را ترک کند، اخلاق او بد میشود! از این احادیث بخوبی استفاده میشود که در گوشت مادهای است که اگر برای مدت طولانی از بدن انسان قطع شود،در روحیات و اخلاق او اثر میگذارد،و کج خلقی و بد اخلاقی به بار میآورد. البته استفاده زیاد از گوشت حیوانات نیز در بعضی از روایات مزموم شمرده شده، ولی از ترک آن برای مدت طولانی نیز در بسیاری از روایات نهی شده است. - در روایات زیادی که در کتاب اطعمه و اشربه آمده است، رابطهای میان بسیاری از غذاها و اخلاق خوب و بد، بیان گردیده به عنوان نمونه: در حدیثی از رسول خدا(ص) میخوانیم: بر شما لازم است که از زیت (زیت به معنی روغن زیتون یا هرگونه روغن مایع است) استفاده کنید، زیرا صفرا را از بین میبرد... و اخلاق انسان را نیکو میکند! - در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: که از کلام پیامبر صلی ا... علیه و آله چنین نقل میکند کسی که دوست دارد خشم او کم شود گوشت دراج را بخورد( !دراج پرندهای استشبیه به کبک که گوشت لذیدی دارد) از این تعبیر بخوبی استفاده میشود که رابطهای میان تغذیه و خشم و بردباری وجوددارد. - در روایت مشروحی از تفسیر عیاشی از امام صادق علیه السلام نقل شده درباره این که چرا خداوند خون را حرام کرده میفرمایند: این که خداوند خوردن خون را حرام کرده به خاطر آن است که سبب جنون و سنگدلی و کمبود رافت و مهربانی میشود ... تا آنجا که ممکن است فرزند و یا پدر و مادرش را به قتل برساند! در بخش دیگری از این روایت میفرمایند: و اما شراب، خداوند آن را به خاطر تاثیر و فسادش حرام کرده است و فرمود شخص دائم الخمر مانند بت پرست است بدنش لرزان میشود، و نور (معنویت) او را از بین میبرد، و شخصیت او را ویران میسازد! - در روایات متعددی که در کافی درباره انگور آمده است رابطه میان خوردن انگور و برطرف شدن غم و اندوه دیده میشود; از جمله، در حدیثی از امام صادق علیه السلام میخوانیم: یکی از پیامبران الهی از غم و اندوه (و افسردگی) به پیشگاه خداوند متعال شکایت کرد; خداوند متعال به او دستور داد که انگور بخورد! این حدیث تاکید بیشتری است بر مساله ارتباط تغذیه با مسائل اخلاقی. - در احادیث متعددی نیز رابطه خوردن انار و از میان رفتن وسوسه های شیطانی و به وجود آمدن نورانیت قلب دیده میشود; از جمله، در حدیث معتبری از امام صادق علیه السلام آمده است که میفرمودند: کسی که یک انار را ناشتا بخورد، چهل روز قلبش را نورانی میکند. - در روایت متعددی در باب خوردن تعبیراتی دیده میشود که همه نشانه ارتباط تغذیه با روحیات و مسائل اخلاقی است; از جمله، در حدیثی از رسول خدا صلی ا... علیه و آله میخوانیم که به جعفر (ابن ابی طالب)علیهماالسلام فرمودند: ای جعفر! «به» بخور که قلب را تقویت میکند و ترسو را شجاع میسازد! - در بعضی از احادیث رابطه میان غذای اضافی و سنگدلی و قساوت و عدم پذیرش موعظه دیده میشود; از جمله، در کتاب اعلام الدین از پیغمبر اکرم نقل شده که فرمود: از غذای اضافی بپرهیزید که قلب را پر قساوت میکند و از اطاعت حق تنبل میسازد و گوش را از شنیدن موعظه کر مینماید! فضول الطعام (غذای اضافی) ممکن است اشاره به پرخوری باشد یا غذاهای باقی مانده و فاسد شده، و در هر حال از رابطه تغذیه و مسائل اخلاقی خبر می دهد. همین معنی در بحارالانوار از بعضی از روات اهل سنت از پیغمبراکرم صلی الله علیه و آله نقل شده است. از این حدیث بهخوبی استفاده می شود که غذای اضافی سه پیامد سوء دارد: قساوت می آورد؛ انسان را در انجام عبادات و طاعات تنبل می کند؛ و گوش شنوا را در برابر مواعظ از انسان می گیرد! این مطلب کاملا محسوس است که وقتی انسان غذای زیاد و سنگین می خورد عبادات را به زحمت به جا می آورد و نشاطی برای عبادت ندارد. بهعکس هنگامی که غذای ساده و کم میخورد، قبل از اذان صبح بیدار است، نشاط دارد و حالت مطالعه و عبادت دارد. همچنین به تجربه رسیده است هنگامی که انسان روزه میگیرد رقت قلب پیدا می کند و آمادگی بیشتر برای شنیدن مواعظ در او حاصل میشود؛ بهعکس هنگامی که شکم پر است، فکر انسان درست کار نمیکند و خودش را از خدا دور میبیند. 11- در احادیث اسلامی در ارتباط نوشیدن عسل با صفای قلب، از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم: «العسل شفاء من کل داء و لا داء فیه یقل البلغم و یجلی القلب؛ عسل شفای تمام بیماریها است و در آن بیماری نیست، بلغم را کم می کند و قلب را صفا می بخشد.» نتیجه از مجموع آنچه آوردیم و روایات فراوان دیگر که ذکر آنها به طول میانجامد بهخوبی استفاده میشود که رابطه نزدیکی میان تغذیه و روحیات و اخلاقیات وجود دارد، هرگز نمیگوئیم غذاها علت تامه برای اخلاق خوب یا بد است، بلکه همین اندازه میدانیم که طبق روایات، یکی از عوامل زمینه ساز پاکی و اخلاق، تغذیه است؛ هم از نظر نوع غذاها و هم از نظر حلال و حرام بودن آنها. دانشمندان امروز نیز معتقدند بسیاری از پدیده های اخلاقی به خاطر هورمونهایی است که غده های بدن تراوش می کند و تراوش غده ها رابطه نزدیکی با تغذیه انسان دارد؛ بر همین اساس، بعضی معتقدند که گوشت هر حیوانی حاوی صفات آن حیوان است، واز طریق غده ها و تراوش آنها در اخلاق کسانی که از آن تغذیه می کنند اثر می گذارد. گوشت درندگان، انسان را درنده خو می کند، و گشت خوک صفت بی بندوباری جنسی را که از ویژگیهای این حیوان است به خورنده آن منتقل میسازد. این از نظر رابطه طبیعی و مادی است، از نظر رابطه معنوی نیز آثار خوردن غذای حرام غیر قابل انکار است: غذای حرام، قلب را تاریک و روح را ظلمانی میکند و فضائل اخلاقی را ضعیف میسازد. این سخن را با ذکر یک داستان تاریخی که مورخ معروف، مسعودی در «مروج الذهب» آورده پایان می دهیم: او از «فضل بن ربیع» نقل می کند که «شریک ابن عبدالله» روزی وارد بر «مهدی» خلیفه عباسی شد، مهدی به او گفت: باید حتما یکی از سه کار را انجام دهی. شریک سؤال کرد: کدام سه کار؟ گفت یا قضاوت را از سوی من بپذیری و یا تعلیم فرزندم را برعهده بگیری، و یا غذایی (با ما) بخوری! شریک فکری کرد و گفت سومی از همه آسانتر است، مهدی او را نگهداشت و به آشپز گفت انواعی از خوراک مغز آمیخته با شکر و عسل برای او فراهم ساز. هنگامی که «شریک» از آن غذای بسیار لذیذ (و طبعا حرام) فارغ شد، آشپز رو به خلیفه کرد و گفت: این پیرمرد بعد از خوردن این غذا هرگز بوی رستگاری را نخواهد دید! فضل بن ربیع می گوید مطلب همین گونه شد، و شریک بن عبدالله بعد از این ماجرا هم به تعلیم فرزندان آنها پرداخت و هم منصب قضاوت را از سوی آنها پذیرفت! {کتاب اخلاق در قرآن کریم آیت الله مکارم شیرازی، ج1، ص 149} [ سه شنبه 91/9/21 ] [ 1:51 صبح ] [ سید زین العابدین رشید کوهستانی ]
[ نظر ]
|
|
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |